بهترین ابزارهای تولید محتوای سایت و شبکههای اجتماعی!
یکی از ویژگیهایی که میزان حرفهایبودن محتوانویس را مشخص میکند، میزان شناخت و تسلط او بر ابزارهای مرتبط است.اینکه کی و کجا از کدام ابزار باید استفاده کرد، وظیفۀ شخصی است که پرچم تولید محتوا را در یک سازمان به دست گرفته است.
البته سختترین قسمت هم همین شناخت ابزارهای تولید محتوا است.استرس نگیرید! قرار نیست کار با تمام ابزارها را بلد باشید؛ کافی است ابزارهای موردنیاز خود را انتخاب کنید.در این مقاله، میخواهیم دربارهٔ ۴ دسته ابزار مختلف مفصل صحبت کنیم؛ ابزارهایی که با استفاده از آنها، میتوانیم محتوای متنی، گرافیکی، ویدئویی یا صوتی مناسبی آماده کنیم.پس چای خود را تازه کنید که قرار است کاملترین لیست ابزارهای کاربردی را بررسی کنید!
۹ ابزار تولید محتوای متنی:
محتوای متنی رایجترین و محبوبترین فرمتی است که با آن سروکار داریم؛ از کپشنهای اینستاگرام و پستهای لینکدین گرفته تا محتوای بلاگ. برخی ابزارها به ما در نوشتن، بررسی قواعد دستوری و املا، یافتن ایده و همچنین انتخاب بهترین کلمات کلیدی کمک میکنند که در این بخش با هم بررسی میکنیم.
۱. ورد (Microsoft Word)
ورد یکی از مجموعه نرمافزارهای مایکروسافت آفیس است که شناختهشدهترین و آسانترین ابزار برای نوشتن است.
از ارائههای دوران مدرسه گرفته تا معرفی پروژههای خلاقانۀ خود در محل کار از ورد استفاده کردهایم و با این عضو جدانشدنی از ابزارهای تولید محتوا کاملاً خو گرفتهایم.
از امکانات مهم Word میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اضافه کردن هدر و پاورقی در صفحه؛
- مرتبکردن هدینگها و ساختار مقاله؛
- ایجاد حاشیههای متنوع در صفحات؛
- نصب افزونههای کاربردی مثل دیکشنری؛
- امکان افزودن تصاویر و لینک به متن؛
- ایجاد فهرست برای مقاله.
اغلب کارشناسان تولید محتوا هم از این ابزار برای نوشتن محتوای متنی قبل از انتشار بهره میبرند.
۲. گوگل داکس
درست است که مایکروسافت ورد در طی سالیان دراز، ترجیح اول ما بود؛ اما گوگل داکس (Google docs) یک رقیب قوی و سرشناش برای آن در بین ابزارهای تولید محتوا به حساب میآید.
این ابزار تمامی ویژگیها و امکانات ورد را به همراه چندین مزیت اضافی دارد. یکی از اصلیترین مزیتهای گوگل داکس، آنلاینبودن آن است.
شما میتوانید فایل گوگل داک را با همکاران خود به اشتراک بگذارید و همزمان تغییرات لازم را انجام دهید.
ولی اگر از ما بپرسید مهمترین مزیت این ابزار، ذخیره کردن لحظهای و اتوماتیک آن است. با این ویژگی دیگر نگران قطعی ناگهانی برق، خاموششدن کامپیوتر و اتفاقات اینچنینی نخواهید بود.
به نظر شما کدام ویژگی گوگل داکس آن را متمایز کرده است؟ برایمان بنویسید.
موارد زیر از دیگر مزیتهای گوگل داکس است که این ابزار را محبوب کرده است:
- امکان گذاشتن کامنت برای همتیمیها؛
- سازگاری با گوشی موبایل؛
- رایگانبودن تمامی امکانات؛
- آپلود فایل از کامپیوتر یا گوگل درایو؛
- امکان ویرایش متن توسط هر کسی که به لینک دسترسی دارد.
بیایید با محیط گوگل داکس بیشتر آشنا شویم:
به سایت گوگل داک (docs.google.com) بروید و اطلاعات جیمیل خود را وارد کنید. با کلیک روی «+»، یک صفحۀ جدید ایجاد کرده و نوشتن را شروع کنید.
در حین نوشتن، ابزارها و امکانات مختلف آن را امتحان کنید. کار با این ابزار تولید محتوا بسیار آسان است.
٣. فرهنگ املایی ویراستاران
اجازه دهید داستان آشناییام را با فرهنگ املایی ویراستاران تعریف کنم. قبل از آشنایی با این ابزار برای اینکه بدانم کلمهای را درست نوشتهام، آن را در گوگل جستوجو میکردم.
مثلاً عبارتهایی مثل «ویدیو درست است یا ویدئو» را سرچ میکردم. ممکن بود به پاسخ درست برسم؛ اما این کار، زمان زیادی از من میگرفت.
از آن گذشته، وقتی که در نوشتن فاصلهها و نیمفاصلهها شک داشتم، گوگل پاسخ مناسبی برای آن نداشت.
تا اینکه یکی از همکارانم لینک فرهنگ املائی ویراستاران را معرفی کرد و گفت «میتوانی نیمفاصلهها را در اینجا چک کنی».
از آن روز به بعد در نوشتن، همیشه از این ابزار استفاده میکنم.
اگر شما هم تابهحال از ویرستاران استفاده نکردهاید، کافی است یک بار از او کمک بخواهید، شیفتهاش خواهید شد!
به تصویر زیر نگاه کنید. بهعنوان مثال، کلمۀ ویدیو را در نوار جستوجو نوشتم. شکل صحیح کلمه و پیشنهادهای مختلفی را به من نشان داده است.
اگر روی هر کلمه کلیک کنید، اطلاعاتی مثل تلفظ و پیشنهاد فرهنگستان را هم مشاهده خواهید کرد.
گاهی اوقات، ممکن است معنا و شرح واژه را هم با شما در میان بگذارد تا بدانید کدام شکل کلمه درست است. برای مثال، میتوانید ۲ عبارت «یکبار» و «یک بار» را در این ابزار همین حالا جستوجو کنید تا تفاوت آنها را متوجه شوید.
۴. آبادیس
دیکشنری آنلاین آبادیس برای کسانی که میخواهند متنی را ترجمه کنند، بسیار مناسب است.
به وبسایت آبادیس رفته و کلمهٔ موردنظر (کلمه میتواند فارسی یا انگلیسی باشد) را سرچ کنید. این ابزار معانی مختلف، ترجمه و مترادف آن کلمه را به شما نشان خواهد داد.
علاوه بر این، میتوانید از قسمت «پیشنهاد کاربران» از مثالهایی که کاربرها نوشتهاند هم استفاده کنید تا معانی مناسب را پیدا کنید.
بدون شک، این پیشنهادها و مثالها بهترین مزیت آبادیس است؛ چون به شما کمک میکند معانی مختلف در شرایط متفاوت را ببینید و کلمه را درست ترجمه کنید.
۵. گرامرلی (grammarly)
گرامرلی از ابزارهای تولید محتوا به زبان انگلیسی است. به همان اندازه که نوشتن محتوای فارسی باید اصولی باشد، متون انگلیسی هم باید با رعایت قواعد و املا درست نوشته شود.
یک روش قابلاعتماد، برای بررسی درستی قواعد، املا و ساختار در همهحال ضروری است. گرامرلی این امکان را هم از طریق وبسایت و هم از طریق افزونه فراهم کرده است.
افزونهٔ گرامرلی مزیتی که دارد این است که شما دیگر نیاز نیست متن خود را کپی کنید و در لحظه، آن را در همان جایی که نوشتید (مثلاً گوگل داکس)، بررسی میکند.
این ابزار هرجایی که با اشتباهی روبهرو شود، به شما میگوید؛ از غلط املایی و دستوری گرفته تا کپیبودن متن و قابلفهمبودن آن.
۶. واژه
کسی که در زمینۀ تولید محتوا کار میکند، بیشتر از هرکسی سروکارش با واژه و کلمه است. ممکن است در زمان نوشتن بهدنبال کلمهای جایگزین باشید؛ ولی به ذهنتان نرسد!
یا بخواهید شعری متناسب با موضوع نوشتهتان پیدا کنید. اینجاست که ابزار «واژه» به دادتان خواهد رسید.
کلمهای را در وبسایت واژه جستوجو کنید. سپس از دستهبندیهای مرتبط، نتایج بهدستآمده را بررسی کنید.
٧. Dupli Checker
فرض کنید مقالهای را به یک فریلنسر سفارش دهیم. برای اینکه بدانیم این مقاله تکراری نیست و از جای دیگری کپی نشده است، باید چه کارهایی انجام دهیم؟
شاید هم بخواهیم مطمئن شویم مقالهٔ خودمان تکراری نیست!
دوپلی چکر کمک میکند از تکرارینبودن محتوا مطمئن شویم و اگر متنی تکراری بود، محتوای موجود در اینترنت را پیدا کنیم.
بهعنوان مثال، بخشی از مقالۀ یکتانت را در Dupli Checker اضافه کردیم. همان طور که میبینید این ابزار متن را تکراری تشخیص داده و لینک مقالۀ مربوط را هم پیدا کرده است:
٨. گوگل ترندز (google trends)
گوگل ترندز (google trends) عصای دست هر کارشناس تولید محتوا و هر کسی که با محتوای متنی و وبلاگنویسی سروکار دارد، است. چگونه؟
این ابزار اطلاعات جامعی مثل تعداد سرچ کلمات و عبارات را در بازههای زمانی مختلف در اختیار شما قرار میدهد.
استفاده از آن هم رایگان است و با کمک آن، میتوانید ایدههای مختلفی برای نوشتن مقالات جدید به دست آورید.
به احتمال زیاد با این ابزار آشناییاید و از یک یا دو ویژگی آن استفاده کردهاید؛ اما بهتر است با امکانات دیگر آن هم آشنا شوید:
٩. کیورد پلنر (Keyword Planner)
تحقیق دربارۀ کلمات کلیدی از استراتژیهای مهم برنامۀ سئویی هر وبسایتی است. به هر حال، برای افزایش ترافیک گوگل یا اجرای یک کمپین تبلیغاتی سودآور در گوگل، باید بدانید که مخاطبان شما بهدنبال چه چیزی هستند تا مسیر رشد خود را بر این اساس تنظیم کنید.
کیورد پلنر در این زمینه به شما کمک خواهد کرد. برای استفاده از این ابزار باید اکانت گوگل ادز خود را بسازید و سپس از امکانات رایگان آن استفاده کنید.
ما پیش از این، نحوهٔ استفاده از این ابزار را در قالب یک آموزش جامع تصویری بررسی کردهایم. پیشنهاد میکنم «آموزش کیورد پلنر گوگل Keyword Planner» را همین حالا بخوانید.
البته کیورد پلنر (Keyword Planner) فقط یکی از ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی است. برای یافتن بهترین کلمات میتوانید از سایز ابزارها هم استفاده کنید.
برای آشنایی بیشتر با این ابزارها، مقالهای جامع و کامل دربارهٔ این موضوع هم در بلاگ یکتانت با عنوان «بهترین ابزارهای دیجیتال مارکتینگ ایرانی و خارجی در سال ۲۰۲۲» برای شما تهیه کردهایم.
با توجه به بزرگی شرکت و کسبوکار، ممکن است تحقیق کلمات کلیدی برعهدۀ تیم محتوا یا تیم سئو باشد. در هر صورت آشنایی با این ابزارها خالی از لطف نیست.
هزینه جذب مشتری یا CAC چیست ؟
از قدیم گفتهاند: «هرقدر پول بدی، همانقدر آش میخوری!»
اما آیا واقعاً برای جذب مشتری هم هرچه پول بیشتری بدهیم، مشتری بیشتری هم جذب میکنیم؟
قطعاً اینطور نیست!
خرجکردن بیشتر، لزوماً مشتری و سود بیشتر را در پی ندارد. شما برای حسابوکتاب هزینههایی که در راه جذب مشتری خرج کردید و تعیین سود و زیانتان، باید از شاخصی به نام CAC کمک بگیرید.
در این مقاله یاد میگیرید که هزینه جذب مشتری یا CAC چیست و چطور محاسبه میشود. چند تکنیک ساده را هم معرفی میکنیم که با انجام آنها، میتوانید هزینههایتان را پایین بیاورید.
اگر موافقید، بیایید با این سؤال شروع کنیم که این شاخص دقیقاً چیست و به چه کارتان میآید.
منظور از هزینه جذب مشتری یا همان CAC چیست؟
قبل از هر تعریفی، باید بدانید CAC مخفف چیست.
CAC مخفف عبارت «Customer Acquisition Cost» و به معنی هزینه جذب مشتری است.
شما برای اینکه یک مشتری بالقوه را قانع کنید تا از شما خرید کند، فرایندی را طی میکنید و یکسری اقدامات را انجام میدهید.
به کل این فرایند و کارهایی که شما از همان ابتدا برای جذب مشتری بالقوه تا هدایت و رساندن او به مرحلهٔ خرید انجام میدهید، جذب مشتری (Customer Acquisition) گفته میشود.
حالا تکتک این اقداماتی که برای جذب مشتری انجام میدهید، هزینهای برای شما دارد و
CAC شاخصی است که کل هزینهٔ تبدیل یک لید یا مشتری بالقوه را به مشتری، در یک دورهٔ زمانی مشخص نشان میدهد.
به زبان سادهتر، با محاسبه هزینه جذب مشتری (CAC) میتوانید بفهمید، جذب و تبدیل هر مشتری بالقوه به مشتری (کسی که چیزی میخرد) چقدر برای شما آب خورده است.
CAC یکی از مهمترین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) است که به شما کمک میکند بازدهی تلاشها و فعالیتهای بازاریابی را اندازه بگیرید. مهمتر از آن، ببینید هزینهای که برای جذب مشتری صرف میکند، آوردهای برای شما داشته و به شما را به اهداف خود نزدیک کرده است یا خیر.
از طرفی، با دانستن مقدار CAC میتوانید با طراحی استراتژیهایی برای کاهش هزینههای جذب، جلوی ضرر و زیان را بگیرید و سود کلیتان را افزایش دهید.
مثلاً اگر بعد از محاسبهٔ آن، متوجه شدید که جذب هر مشتری ۲۰۰ هزار تومن برای شما هزینه داشته است و این مقدار در مقایسه با ارزش طول عمر مشتری (LTV) برای شما زیاد است، میتوانید با ایجاد تغییرات کوچکی، مثل هدفگیری مجدد مخاطبان یا بخشبندی آنها، هزینههای جذب مشتری را کاهش دهید.
هرچه مقدار CAC کمتر باشد، یعنی عملکرد کلی شما در تخصیص پول و منابع هوشمندانهتر و نرخ سود و بازگشت سرمایه بیشتر است.
بازاریابی دیجیتال چیست؟
با افزایش دسترسی افراد به اینترنت و روند رو به رشد آن، بازاریابی هم تحت تاثیر قرار میگیرد. بازاریابی همیشه برای برقراری ارتباط با مخاطبان در مکان و زمان مناسب بوده است. امروز، این بدان معناست که شما باید افراد را در جایی که در حال گذراندن وقت خود هستند هدف بگیرید؛ یعنی در اینترنت. بنابراین بازاریابی آفلاین دیگر به اندازه گذشته موثر واقع نمیشود و شما باید با رویکردی نو به سمت بازاریابی دیجیتالی بشتابید.
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
نیل پتل (Neil Patel) که به گفته مجله فوربز جزء 10 دیجیتال مارکتر برتر دنیاست، به این سوال اینگونه پاسخ میدهد:
«دیجیتال مارکتینگ به گونهای از بازاریابی محصولات و خدمات میگویند که از طریق دستگاههای الکترونیکی انجام میشود.»
طبق این تعریف، دیجیتال مارکتینگ مفهوم نسبتاً جدیدی نیست. اولین بازاریابی دیجیتالی که در دنیا صورت گرفته، به بیش از 100 سال پیش در دنیا مربوط میشود. رادیو سال ۱۸۹۶ اختراع شده است. 10 سال زمان برد تا رادیو به محصولی عمومی تبدیل شود و اکثر مردم آن را تهیه کنند. از آنجا بود که به فکر تبلیغات نیز افتادند. اولین تبلیغات به یک اجرای اُپرا مربوط بود که بعد از پخش، فوراً بلیطهای آن اجرا فروخته شد و همان روز دیجیتال مارکتینگ متولد شد.
تفاوت بازاریابی دیجیتال (آنلاین) و بازاریابی سنتی (آفلاین)
بازاریابی سنتی به تبلیغاتی شامل آگهیها، بیلبوردها، تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی، تبلیغات چاپی، تبلیغات روزنامهها و غیره میپردازد. در این روش هزینههای تبلیغاتی بسیار گران و گزاف هستند و چون نمیتوان جامعه خاصی را هدف قرار داد، گاهی این هزینهها هدر میروند. اندازهگیری نتایجی که از این نوع بازاریابی عایدتان میشود بسیار سخت و دشوار است. همچنین این روش برای برندسازی به دلیل مشخص نبودن جامعه هدف، چندان مناسب نیست.
در مقابل بازاریابی دیجیتال روشی مدرن است که در آن محصولات و خدماتتان را با روشهایی مثل تبلیغات در شبکههای اجتماعی، سئو، PPC یا تبلیغات کلیکی، تبلیغات در موتورهای جستجو (SEM) و… تبلیغ میکنید. در این نوع بازاریابی هزینهها بسیار مقرون به صرفه هستند و به دلیل امکان هدفگیری مشخص مشتری، برندسازی بسیار کارآمد و سریع است. همچنین اندازهگیری بازاریابی دیجیتال با کمک ابزارهای تحلیلی آسان است.
شاید برای شما این سوال پیش بیاید که کدام استراتژی برای کسبوکارتان مناسبتر است؟ در پاسخ باید بگوییم که باید هدف شما به طور واضح از فرآیند بازاریابیتان مشخص باشد.
اگر میخواهید به گروه خاصی از افراد در هر کجا که هستند، دسترسی پیدا کنید و درعینحال هزینهها را پایین نگهدارید، بازاریابی دیجیتال بهترین گزینه خواهد بود. انجام این کار همچنین به شما این امکان را میدهد که بلافاصله اطلاعات ارزشمندی را در مورد مخاطبان خود جمعآوری کنید تا بتوانید کمپینهای بازاریابی موثرتری ایجاد کنید.
بااینحال، هنوز هم جایی برای بازاریابی سنتی وجود دارد. اگر میخواهید به مخاطبان مسنتر یا مخاطبان محلی دسترسی پیدا کنید، روشهای بازاریابی سنتی ممکن است سازندهتر و بهتر از روشهای بازاریابی دیجیتال باشند. اگرچه ممکن است این روشها «قدیمی» به نظر برسند؛ اما دلیل اینکه هنوز هم این نوع تبلیغات را در اطراف خود میبینید این است که برای بعضی از کسبوکارها خوب جواب میدهند و کارآمد عمل میکنند.
وقتی میخواهید بدانید کدام استراتژی بازاریابی برای کسبوکار شما مناسبتر است، ابتدا مخاطبان خود را در نظر بگیرید؛ ببینید چه علایقی را دنبال میکنند و اطلاعات خود را برای تصمیمگیری از کجا کسب میکنند.
بازاریابی محتوا چیست؟ مراحل و انواع آن
همه ما وبلاگها را از سالهای سال قبل با ورود سیستمهای بلاگینگ ایرانی به یاد داریم. امروزه اما این وبلاگنویسی از حد دلنوشتهها و خاطرات یک شخص فراتر رفته است و اکثر کسبوکارها به بازاریابی محتوایی روی آوردهاند. هنگامی که محتوایی آموزنده و مفید را از طریق وبلاگ کسبوکار خود به اشتراک میگذاریم، خواه ناخواه در چشم مشتریان در قالب یک کارشناس جلوه خواهیم کرد و این امر نه تنها پای بازدیدکنندگان را به وبلاگ شما باز خواهد کرد، بلکه میتواند این خوانندگان مشتاق را به خریدارانی بالقوه نیز تبدیل کند.
وقتی مطالبی را به رایگان به اشتراک میگذارید، به کسبوکار خود اجازه میدهید تا در ذهن خوانندگانِ وبلاگ اعتمادسازی کند. هرچه باشد شما نکات و اطلاعات کسبوکاری را که در آن فعالیت میکنید، به رایگان در اختیار مخاطبان میگذارید. پس چرا به شما اعتماد نکنند؟ در این مطلب درباره اینکه content marketing چیست و چگونه میتوان از مزایای آن بهره برد، مطالبی را با هم مرور خواهیم کرد.
بازاریابی محتوایی چیست؟
این نوع از بازاریابی با اطلاعات سر و کار دارد و کسبوکار یا برند میکوشد با به اشتراک گذاری مطالب آموزشی، سرگرم کننده یا آگاهیبخش، به خوانندگان کمک کوچکی کند. نتیجهٔ این کار میتواند در قالب تغییر رفتار مخاطبان و یا آنگونه که بازاریابان مایلند، به شکل تصمیمگیری برای خرید خود را نشان دهد. در حقیقت در این نوع بازاریابی، مردم را به خرید مجبور نمیکنیم؛ بلکه به آنها کمک میکنیم تا بهترین تصمیم را بگیرند و شاید بهترین تصمیم آنها در این میان، خریداری از ما باشد.
به تعریفی که «مؤسسهی بازاریابی محتوایی» (Content Marketing Institute) ارائه داده است، توجه کنید:
«هدف این شیوه از بازاریابی، جذب و نگهداری مشتریان بهوسیله تولید و سازماندهی محتوای ارزشمند و مناسب به نیتِ تغییر یا تقویت رفتار مشتری است. این نوع بازاریابی، فرایندی مستمر است که در راهبرد کلی بازاریابی شما به بهترین نحو جای میگیرد و بر مالکیت رسانه متمرکز است نه اجارهٔ آن.»
در سال 2016، تعداد اندکی از کسبوکارها به نیروی معجزهآسای کانتنت مارکتینگ تردید داشتند؛ اما واقعیت آن است که تنها معدودی از شرکتها از این نوع بازاریابی، با مهارت و تخصصی که واقعا نیازمند آن است، بهره میگیرند. این راهنما، به شما نشان خواهد داد که چگونه میتوانید برند خود را پیروزمندانه تبلیغ و ترویج کنید و مشتریان باکیفیتتری دریافت کنید و روابط میان خود و مشتری را از این طریق ارتقا دهید.
فلسفه بازاریابی محتوا
بازدهی سرمایه برای کانتنت مارکتینگ میتواند بسیار شگفتانگیز باشد. این بازگشت سرمایه شما را قادر میسازد تا محتوایی تکمیلی برای بازاریابی در شبکههای اجتماعی فراهم کنید و با تولید محتوای مطلوب روی وبسایت، به رتبهی خوبی در موتورهای جستوجو دست یابید و سئوی خود را تقویت کنید. در واقع، بسیاری از شرکتها باید حجم عظیمی از تلاشهای سئوی خود را بر تولید مطالب با ارزش متمرکز کنند.
تفاوت بازاریابی محتوایی با تبلیغات
از نظر مفهومی «تبلیغات» تفاوت بسیار زیادی با «بازاریابی» دارد. تبلیغات فقط میتوانند بخش کوچکی از بازاریابی را تشکیل دهند. در واقع وقتی صحبت از بازاریابی میشود، ذهن باید به سمت یک برنامهٔ جامع و همهجانبه برود که مطابق با یک استراتژی نوشته شده است و اجرا میشود. شما در بازاریابی محتوایی به دنبال این نیستید که شخصی را مجبور به خرید کنید یا بخواهید محصولتان را بدون مقدمه به او معرفی کنید. در این نوع بازاریابی شما تلاش میکنید تا با افزایش دانش مخاطب یا کاربری که وبسایت شما را میخواند، در او احساس نیاز ایجاد کنید و او را به شناخت محصول یا خدمتتان ترغیب کنید. تبلیغات به این صورت عمل نمیکنند. آنها ناگهان سر راه شما ظاهر میشوند و به شما پیشنهاد میکنند از محصول A استفاده کنید.
انواع بازاریابی محتوایی
راههای زیادی برای اجرای بازاریابی محتوایی وجود دارد. اینکه میخواهید از کدام استفاده کنید، به استراتژی شما یا سازمانتان مربوط است. در قسمت پایین به ۵ روش معمول آن اشاره میکنیم.
-
شبکههای اجتماعی
اینکه بیش از ۳/۵ میلیارد نفر از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، کانتنت مارکتینگ از طریق شبکههای اجتماعی را به خوبی توجیه میکند. پلتفرمهای زیادی برای اجرای این روش بازاریابی وجود دارند از جمله اینستاگرام، لینکدین، یوتیوب، تلگرام و غیره. این پلتفرمها برای شما شرایطی را فراهم میکنند که بتوانید کانتنتهای متنی، تصویری و ویدیویی تولید کنید و آنها را با مخاطبانتان به اشتراک بگذارید. برای مثال یکی از موسسههایی که در شبکههای اجتماعی بسیار فعال است و مطالب خوبی در اختیار مخاطبانش قرار میدهد، پیج car.ir است.
- اینفوگرافیک
کانتنت مارکتینگ از راه تولید اینفوگرافیک میتواند بسیار موثر باشد. با این روش تولید محتوا میتوانید کسانی را که به دنبال اطلاعات جمع و جور میگردند (که این روزها تعدادشان به شدت رو به افزایش است) به خود جذب کنید. یکی از بهترین نمونههای فارسی در این زمینه تکراسا است. به هر کدام از اکانتهای آن در هر شبکهٔ اجتماعی سر بزنید میتوانید انواع و اقسام اینفوگرافیکها را مشاهده کنید.
- بلاگ
قسمت بلاگ هر وبسایتی راه خوبی برای نشان دادن حسن نیتتان به مخاطب است. در اختیار قرار دادن اطلاعاتی که دستیابی به آنها شاید برای مخاطب کمی سخت باشد بهترین راهی است که میتوانید در او اعتماد ایجاد کنید و با پاسخ دادن به پرسشهای مخاطب میتوانید او را به خود نزدیک کنید.
بلاگهای ایرانی و خارجی زیادی وجود دارند که این ارتباط را با مخاطب ساختهاند؛ مانند هاباسپات، نوین و بکلینکو. این اعتماد در سطح اعتماد به مطالب بلاگ نمیماند، بلکه نام شما را در ذهن مخاطب حفظ میکند (اصطلاحا به آن top of mind میگویند) و باعث میشود هنگام نیاز به محصول یا خدمات شما، نامتان را به خاطر بیاورد.
- پادکست
بله، پادکستها هم به نوعی کانتنت هستند و خبر خوب این است که این روزها طرفداران زیادی پیدا کردهاند. بسیاری از کسبوکارها امروزه پادکست را به عنوان یکی از کانالهای بازاریابی محتوایی خود در نظر گرفتهاند. با استفاده از این روش میتوانید اطلاعاتی را که میخواهید به مخاطبتان بدهید، در گوشش زمزمه کنید و شریک لحظات فراغت آنها باشید. برای مثال پادکستهای dmboard و .. میتوانند نمونههای خوبی باشند.
- ویدیو
حتما این جمله را زیاد شنیدهاید که یک تصویر به اندازهٔ هزار کلمه ارزش دارد. این جمله را هم از ما بپذیرید که یک ویدیو گاهی به اندازهٔ هزار تصویر میارزد. با توجه به جذابیت بصری و شنوایی که ویدیوها میتوانند داشته باشند، میتوانند مخاطب را بیشتر از متن یا تصویر هیجانزده کنند. از برندهایی که در ساخت ویدیو بسیار خوب عمل کردهاند میتوان به بنز و bmw اشاره کرد.
مزایای بازاریابی محتوایی
1- بهبود سئوی سایت
شما برای بهبود سئو، کارهای زیادی میتوانید انجام دهید، اما برای افزایش قدرت سئوی وبسایت شما، هیچچیز بهتر از تولید محتوا نیست و کاملا هم درست است. کانتنت به بیان ساده، یعنی اطلاعات. هدف گوگل این است که متناسبترین و با کیفیتترین اطلاعات را با جستوجوهای کاربران تطبیق دهد. اما اگر مطلبی با چنین ویژگیهایی تولید و توزیع نکنید، شانسی برای رتبهیابی نخواهید داشت و از چشم کاربران دور خواهید ماند.
نیل پاتل (Neil Patel)، که پیشتر در مطلبدیجیتال مارکتینگ چیست از او شنیده بودیم، ارتباط میان بازاریابی محتوایی و سئو را چنین توضیح میدهد:
«سئو نیازمند محتواست. کانتنت مارکتینگ هم یعنی محتوا. سئو بدون کانتنت معنی ندارد. شما نیازمند واژگان، نوشتارها، مطالب و کلیدواژهها هستید. میدانم که خیلی کلیشهای شده است، اما باید بگویم: محتوا، سلطان است (Content Is King).»
شما در موتورهای جستجو، به خاطر واژگان مشخصی که در مطالب نوشتاری خود دارید، رتبه کسب میکنید. مطالب بیشتر به معنی کلمات کلیدی بیشتر است؛ بدینترتیب، فرصت بیشتری برای رتبهیابی در گوگل پیدا میکنید. از این روست که برای بازاریابی تولید محتوای موفق، پژوهشِ کلیدواژهها از اهمیت اساسی برخوردار است.
دیگر عامل مهم در بهبود سئو، دریافت لینک است. هنگامی که وبسایتهای دیگر به سایت شما لینک میدهند، گوگل شما را به عنوان منبعی معتبر به شمار آورده و در نتیجه آن را در رتبهبندی لحاظ میکند.
دیگر اینکه، گوگل وبسایتها و منابعی را ترجیح میدهد که پیوسته بهروزرسانی میشوند. از این رو، وقتی به شکلی مرتب محتوا منتشر کنید، وبسایت شما رتبه بالاتری کسب خواهد کرد. از سوی دیگر، اگر از انتشار مطالبتان دست بکشید، گوگل چنین میپندارد که وبسایت شما تعطیل و غیرفعال است و از این رو، رتبهی شما را کاهش میدهد تا از دسترسی مردم به محتوای دستِ چندم جلوگیری کند.
2- بهبود خدمات مشتری
اگر بر این باورید که تولید محتوا صرفا راهی برای جذب مشتریان آینده است، کاملا در اشتباه هستید. یک استراتژی کانتنت مارکتینگ خوب شامل منابعی برای مشتریان موجود نیز میشود؛ از جمله:
- مطالب آموزشی: این مطالب با نمایش محصولات و خدمات شما، به خوانندگان کمک میکنند تا بیشترین اطلاعات را در مورد آنها کسب کنند.
- پرسشهای متداول: پرسشهای متداول، موضوعات محتوایی خوبی هستند؛ چرا که میتوانید زمان مناسبی را برای پاسخگویی دقیق به پرسشهای متداول صرف کنید و وقتی مشتری از شما پرسشی دراینباره میپرسد، آن مطلب را برای او ارسال کنید. افزون بر این پرسشهای متداول، ترافیک ارگانیک بالایی نیز برای سایت شما به ارمغان میآورند.
- بهروزرسانیهای انجمن: بهاشتراکگذاری مطالب آموزشی یا صرفا اطلاعرسانی به مشتریان/مصرفکنندگان، حسی از یک انجمن و اجتماع را القا میکند و همزمان، برند شما را نیز به شیوهای اصیل تبلیغ میکند.
3- بهبود روابط عمومی
اینترنت موانعی را که در گذشته مانع از رسیدن صدای کسبوکارها به مشتریانِ هدف میشد، از میان برده است. در گذشته، تبلیغ کردن در تلویزیون دشوار یا بسیار گران قیمت بود؛ اما اکنون میتوانید یک ویدئو را به راحتی روی یوتیوب یا اینستاگرام بارگذاری کنید و پیام خود را به رایگان به میلیونها نفر در کرهی زمین برسانید. همین موضوع در مورد اخبار و آگهیها نیز صادق است. امروزه برای برقراری ارتباط با مشتریان و هواداران خود به مدیر روابط عمومی نیازی ندارید.
پستهای وبلاگی جای روزنامهها را گرفتهاند. لایو اینستاگرام جایگزین کنفرانسهای خبری سنتی شده است. همهی آنچه برای روابط عمومی نیاز دارید، زیر انگشتان دستتان به صورت رایگان قرار دارد!
4- تبدیل سرنخها (لید) به مشتری
با بهرهمندی از یک راهبرد بازاریابی محتوایی نیرومند، کسبوکارها میتوانند فرایند جلب مشتری را با فراهم آوردن محتوایی که نیازهای مخاطب را در هر مرحله از فرایند کسبوکار تأمین کند، بهبود بخشند.
بازاریابان سنتی، پیشتر قابلیت این شیوه از مارکتینگ را زیر سؤال میبردند، اما اکنون به تاثیرگذاری آن پی بردهاند و به جای نقد آن، تلاش خود را بر چگونگی اجرای آن متمرکز کردهاند. اما آنچه در کانتنت مارکتینگ اهمیت دارد این است که کانتنت باید قابل بازاریابی باشد تا امور بهدرستی پیش برود؛ محتوای ضعیف تاثیری منفی بر اعتبار کسبوکار خواهد داشت و چه بسا کارکردی وارونه پیدا کند. باید ببینید که آیا مطلب شما از دیگر مطالب متمایز خواهد شد؟ آیا سودآوری در پی خواهد داشت؟
سه نکتهی زیر، به شما کمک میکند تا با تولید محتوایی هوشمند، سرنخها را به فروش تبدیل کنید:
۱. مخاطب خود را شناسایی کنید
چه کسانی به احتمال زیاد به مشتریان شما تبدیل خواهند شد؟ هدف این است که محتوایی تولید کنید که مردم مایلند دریافت کنند و به هیچ وجه رویکرد بازاریابی مستقیم ندارد.
با طرح چنین پرسشهایی کار را آغاز کنید:
- مشتریان ایدهآل من چه نقشی در محل کار دارند؟
- علاقهمندیها و چالشهای آنها چیست؟
- بیشتر وقت آنلاین خود را کجا میگذرانند؟
- ترکیب جمعیتیشان به چه گونه است؟
با پاسخگویی به این پرسشها، میتوانید اطلاعاتی در مورد مشتریانِ بالقوهی خود کسب کنید؛ اطلاعاتی که شیوهی تولید کانتنت را برای آنها تسهیل میکند. جستوجوی پاسخهایی هوشمندانه برای این پرسشها، هدفگیری شما را برای شخصیسازی محتوا و نزدیکتر ساختن شخصیتها به تصمیم خرید، بهبود میبخشد.
۲. نقاط درد مخاطبان را شناسایی کنید
تیم فروش یا مدیران حسابهای مشتریان، بهتر از هر کس دیگری از چند و چون کمبودها و نقاط درد مشتریان شما آگاهاند. شاید زمان آن رسیده که با آنها خصوصی دیدار کنید و در این مورد اندکی بیاموزید. برای اینکه سرنخها را به طور کارآمد به مجرای فروش سوق دهید، باید زبانشان را بدانید. محصول یا خدمت شما چه چیزی دارد که آنها را جذب میکند؟ کدام مشکلشان را رفع میکند؟
دلیل اهمیت شناسایی نقطهی درد برای موفقیت بازاریابی شما این است که میتواند مشتریان عادی را از مشتریان صحیح متمایز کند. باید مطمئن باشید که مشتریانِ هدف شما مشتریانی هستند که کسبوکار شما میتواند راهکاری مناسب به آنها ارائه کند.
چرا این مسئله اینقدر مهم است؟ خُب روشن است؛ چون مشتریان راضی مسلما هرگز به اعتبار کسبوکارها آسیب نمیزنند و تأمین رضایت آنها همواره باید اولویت نخست شما و کسبوکارتان باشد.
۳. راهکار ارائه کنید
شما باید کانتنتی تولید کنید که وقتی حضور ندارید سخنگوی شما باشد؛ منابعی متمایز که آنقدر قوی هستند که پرسشهای مخاطبان را به سرعت و سهولت پاسخ میگویند. شما باید از محتوای خود برای ترسیم تصویری از راهکارهای راهبردی بهره بگیرید؛ راهکارهایی هوشمندانه که مخاطبان برای کاهش نقاط درد خود به آن نیاز دارند.
به عنوان یک ارائهدهندهی راهکار با فراهم آوردن محتوایی صحیح و راهگشا قادر خواهید بود رابطهای ارزشمند با مشتریانِ بالقوه برقرار کنید. اینگونه نه تنها میتوانید خود را از سایر رقبا متمایز کنید، بلکه خواهید توانست تا در محبوبترین جایگاه ممکن قرار بگیرید.
با بهرهمندی از بینشی که برای هدایت محتوای آتی به دست آوردهاید، در خواهید یافت که زمان و نیرویی که برای تولید محتوا صرف میکنید، سرانجام به سود شما تمام خواهد شد. اما همواره توجه داشته باشید که باید حتما از رویکردهایی استفاده کنید که هدفشان صرفا تبلیغ ارزشهای محصول یا خدمات نباشد. بنابراین، بیشتر به آموزش بیندیشید نه فروش.
هرچه بیشتر به مخاطب خود راهنمایی و کمک کنید، احتمال اینکه در آینده به وبسایت شما بازگردد و در نهایت به مشتری تبدیل شود بیشتر خواهد بود.
اصول بازاریابی محتوایی
کانتنت جذاب یکی از سه دلیلی است که مردم برندها را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند. پس، از اهمیت و ضرورت تولید محتوای باکیفیت هرگز نمیتوان غافل شد. برای تولید کانتنت باکیفیت باید به اصولی توجه کنید که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
۱. مزیت ایجاد کنید
محتوای شما باید ارزش واقعی داشته باشد که میتواند شامل اطلاعات مفید، مطالب آموزشیِ کاربردی یا حتی سرگرمی باشد. کانتنت شما باید از نکاتی برخوردار باشد که توجه خواننده و در نهایت کسبوکارش را جلب کند. مقالات آموزشیِ کاربردی با عنوانهایی که با «چطور» آغاز میشوند، به طور ویژه در جلب مشتری کارکرد بالایی دارند.
چرا؟ برای اینکه مردم پیوسته به دنبال اطلاعات جدید هستند و در نتیجه، مقالاتی که به طور شایسته بتوانند نیازهای اطلاعاتی آنها را تامین کنند، بسیار ارزشمند هستند. این مقالات نه تنها واکنشِ خوبی از سوی مردم برمیانگیزند، بلکه به کسبوکارها نیز کمک میکنند تا اعتبار کسب کنند. اگر بتوانید پاسخهایی شایسته برای پرسشهای شخصیتهای خریدار خود فراهم کنید، احتمال اینکه در آینده باز هم برای دریافت اطلاعات به نزد شما بازگردند، بالا خواهد رفت.
هر چه بیشتر بتوانید به مردم راهنمایی کنید یا مطالبی آموزنده و سودمند به افراد ارائه دهید، آنها تصویر بهتری از برند شما خواهند داشت و با اشتیاقی بیشتر، به تبلیغِ دهان به دهان برای برند شما خواهند پرداخت!
۲. سرعت عمل داشته باشید
سرعت از آن رو عاملی نیرومند است که مردم را وادار به اقدام و واکنش میکند. شما باید با محتوای خود، حس سرعت عمل را در افراد ایجاد کنید.
تمام تلاشتان را به کار ببندید تا مطلب شما مخاطب را وادار به اقدام و واکنش کند. بکوشید اطلاعات مناسب و تازهای به دست آورید که در عین حال که حساس به زمان است، از ارزش بالایی نیز برخوردار باشد. بنابراین، اگر فرصتی با محدودهی زمانی سراغ دارید، هر چه سریعتر آن را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارید.
هر آنچه خوانندگان شما را به واکنش وادارد برای شما مطلوب است؛ چرا که به احتمال زیاد آنها را ترغیب خواهد کرد تا در مورد مطلب بعدی (و کال تو اکشن) شما اقدام کنند.
۳. برای محتوای خود منبع ذکر کنید
حقیقت این است که مردم شیفتهٔ حقایق هستند. ممکن است شما مطالب زیادی از خود داشته باشید، اما بهتر است برای گفتههای خود منابعی هم ذکر کنید. بهرهگیری از دادههای گوناگون به عنوان منابع مطالبتان، راهی مؤثر و آسان برای افزودن به حجم کانتنت و دست به دست شدن آن است. این منابع میتواند آمار و ارقام باشد و یا نمودار. از آنها در تولید محتوا بهره بگیرید تا مردم نیز شما را جدی بگیرند. با این کار فرایند خوانش را هم ساده میکنید. هدف شما این است که مردم به برند شما اعتماد کنند. پس برای آمار و شواهد خود، منابع موثق ذکر کنید تا به متن یا مطلب خود غنا بخشید.
۴. کنجکاوی مخاطب را ارضا کنید
مخاطب شما در پی اطلاعاتی است که زندگی را برایش آسانتر و خوشایندتر کند و راهکارهایی را برای مشکلاتش فراهم کند. از این کنجکاوی بهره بگیرید. عناوینی برگزینید که مردم بهسادگی از کنارش نمیگذرند. این بدین معناست که واقعا از بیرون به قضایا نگاه کنید.
علاوه بر رفع مشکلات خواننده، باید بکوشید تا راهی برای حفظ جذابیت کانتنت پیدا کنید. پاسخگویی به پرسشی که دربارهاش اطلاعات دارید آسان است؛ اما ارائهٔ اطلاعات به شکلی تازه و خلاقانه اثربخشتر است.
مردم به دیدگاههای واقعی شما به عنوان یک متخصص کسبوکار یا موضوعی که بر آن اِشراف دارید، بسیار اهمیت میدهند و در پی شنیدن سخنان تکراری و کلیشهای نیستند. پس، کنجکاوی آنها را تغذیه کنید و حقیقت را به آنها بگویید. کنجکاوی یکی از دلایل تاثیرگذاری برندسازی شخصی در بازاریابی محتوایی است. مردم کنجکاوند بدانند پشت برندهایی که خریداری میکنند چه کسانی نشستهاند.
۵. احساسات را برانگیزید
درحالیکه نباید تمام محتوای خود را صرف احساسات و عواطف کنید، باید بدانید اطلاعاتی که احساسات را بر میانگیزند، میتوانند بسیار مؤثر باشند. هنگامی که سخن از فرایند خرید به میان میآید، احساس، انگیزهبخشِ اصلی است. با این حال، مهم است که از احساسات چنان بهرهگیری شود که مردم حس نکنند از عواطف آنها سوءاستفاده شده است. بنابراین سعی کنید با قلم، دوربین یا هنر خود عواطف را برانگیزانید و در عین حال، با رویکردی منطقی و خردگرایانه برای خود اعتبار و اعتماد به همراه آورید.
احساسات و عواطف، شما را یاری میکنند تا یک مطلب نیرومند خلق کنید و احتمال به اشتراکگذاری آن را از سوی مخاطبان خود افزایش دهید؛ چرا که مخاطب به طور طبیعی مشتاق است دیگران را در عواطف خود سهیم کند. بهرهبرداری از عواطف بدین معنا نیست که همواره بکوشید اشک در چشمان خوانندگانتان حلقه بزند یا احساس ترس و نگرانی کنند؛ بلکه برای هریک از عواطف و احساسات، محتوایی جداگانه بیافرینید.
سئو چیست؟ سئو – بهینه سازی سایت
سئو برگرفته از عبارت Search Engine Optimization است که کلمات معادلی چون SEO یا بهینه سازی موتور جستجو دارد که همگی آنها به یک معنی می باشند و می توان آن را بصورت زیر تعریف نمود:
سئو (بهینهسازی موتور جستجو) به معنای فریب و یا دستکاری موتورهای جستجو با روشهای غیر اخلاقی نیست. آنها برای کمک کردن به بهبود رویت و ارتباط وب سایتها در نتایج جستجوی طبیعی با هدف رسیدن به رتبهبندی بالا، ایجاد شدهاند.
سئو را میتوان مجموعهای از روشها برای تغییر استراتژیک وب سایتها دانست. این فرآیند به بیان مهمترین عوامل مرتبط صفحه و افزایش اهمیت آن در صفحه نتایج جستجو، میپردازد.
سئو فرآیند سادهای نیست که به راحتی پیادهسازی شود زیرا نیازمند دانش زیاد، علم پیش زمینهای و صبر است. موتورهای جستجو با تغییر مداوم الگوریتمهای رتبهبندی خود غیر قابل پیشبینی هستند؛ بنابراین وظیفه مهندسین سئو بروز نگه داشتن اطلاعات خود در این زمینه است.
سئو سایت یا بهینه سازی سایت یکی از فعالیت هایی است که توسط محتوا نویس انجام می شود.
الگوریتم رتبهبندی گوگل دارای بیش از 200 معیار جهت رتبهبندی یک سایت است. از این رو مهندسین سئو میبایست مهمترین این معیارها را جهت پیادهسازی موفق سئو بدانند.
اوایل شروع سئو
در اوایل سال 1990 اولین موتورهای جستجو کار خود را آغاز کردند؛ بعضی از محبوبترین آنها Infoseek،Alta Vista و Yahoo بودند.در آن زمان مردم موتورهای جستجو را به دید یک لیست فهرست شده نگاه میکردند که همانند صفحه زرد، سئو اولیه بر اساس حروف الفبا انجام میشد. در این لیست صفحاتی همچون AAA در بالای این لیست وجود داشتند.
با رشد مداوم اینترنت موتورهای جستجوی جدیدتری ظاهر میشدند که از الگوریتمهای رتبهبندی پیچیدهتری استفاده میکردند. این الگوریتمها با معیار تراکم کلمه کلیدی ( تعداد دفعاتی که یک کلمه کلیدی یا یک عبارت در یک صفحه استفاده شده تقسیم بر تعداد کل کلمات صفحه) و برچسبهای شبیه key-words برای فهم محتویات وب سایتها استفاده میکردند. به دنبال این رشد سئوبرای بیشتر دیده شدن سایتها فعالیت خود را شروع کرد. با توسعه رتبهبندی صفحات توسط موتورهای جستجو، مهندسین سئو به دنبال پیدا کردن راههایی جهت تاثیرپذیری در رتبه بندی این موتورها چه با استفاده از روشهایاخلاقی و چه غیر اخلاقی روی آوردند.
یک مقاله که توسط نیویورک تایمز در نوامبر سال 1996 چاپ شد راجع به توسعهدهندگان وب صحبت کرد که برای قرار گرفتن در بالای صفحه نتایج جستجو از روشهای غیر اخلاقی سئو استفاده میکردند. این مقاله توضیح میدهد که چگونه توسعهدهندگان وب به راحتی یک سایت را به همراه کلمات کلیدی ویژه که معمولا در پشت گرافیک سایت پنهان شده است، بارگذاری میکنند که در نتیجه موتورهای جستجو این کلمات کلیدی را شمارش کرده و رتبه بندی سایت را افزایش میدهند.
همان طور که گفته شد بدست آوردن رتبهبندی بالا برای کلمات کلیدی خاص در اوایل کار خیلی راحتی نسبت به امروز بوده است. با بکار گیری روشهای غیر اخلاقی در آن زمان قرار گرفتن در بالای لیست نتایج جستجو تضمین شده بود. امروزه الگوریتمهای موتورهای جستجو پیچیدهتر شدهاند و خیلی سخت است که مهندسین بهینهسازی بتوانند موتورهای جستجو را دستکاری کنند، البته این بازی موش و گربه بین مهندسین سئو و موتورهای جستجو امروزه نیز وجود دارد و ادامه پیدا خواهد کرد.
اهداف سئو چیست ؟
هدف سئو کمک به وب سایتها در بدست آوردن محل بالا در نتایج جستجوی طبیعی و افزایش ارتباط بین صفحات و کلمات کلیدی وارد شده توسط کاربران است. نمایش دادن بیشترین صفحات مرتبط با پرسوجوی جستجوی وارد شده دارای مزایای زیادی هم برای کاربر و هم برای موتور جستجو است که در آن کاربر بیشترین نتایج مرتبط جستجو شده را پیدا میکند و موتور جستجو قابل اعتماد میشود چرا که الگوریتم آن بیشترین صفحات مرتبط را نشان میدهد.
بعد از اینکه سئوبرای بهبود رتبهبندی سایتها در نتایج جستجوی طبیعی کار خود را شروع کرد، این فرآیند نیازمند دانش و زمان برای پیادهسازی روشهای خود شد. زمان، بزرگترین سرمایهگذاری اولیه برای بهینه شدن سایت و یا یک صفحه است.
بسته به اینکه چگونه کلمات کلیدی رقابتی در بهینه سازی مورد استفاده قرار میگیرند، سئو هفتهها یا ماهها طول میکشد تا به نتیجه برسد. اگر چه ممکن است نتایج بهینهسازی جستجو به سرعت دیده نشود ولی در دراز مدت مزایای سئو باعث افزایش رتبهبندی سایت و افزایش بازدیدکنندگان است. برای وب سایتها خیلی مهم است که در صفحه اول نتایج جستجو گوگل به خصوص جزو سه تا نتیجه طبیعی اول که 58.4 درصد کلیکها را شامل میشود، قرار گیرند.
این جای تعجب نیست که وب سایتها با محصولات و خدماتی که بفروش میرسانند بر سر رسیدن به رتبه یک نتایج جستجو رقابت کنند. به عنوان مثال کلمه کلیدی رقابتی “بیمه خودکار” 1.5 میلیون جستجوی گوگل را در ماه به خود اختصاص میدهد، این بدین معنی است که 3 جایگاه اول 58.4 درصد بازدیدکنندگان و خود جایگاه اول 36.4 درصد بازدیدکنندگان را به خود اختصاص میدهد. این مسئله برای خیلی از سایتها سودمند است که در بالای نتایج جستجو قرار گیرند به خصوص آنهایی که با افزایش ترافیک سایت به تعداد مشتریانشان اضافه میشود.
یک مطالعه دیگر نشان میدهد جستجو کنندگان خیلی دوست دارند روی پیوندهای طبیعی نتایج جستجو کلیک کنند؛ این مطالعه مشخص میکند 72.3 درصد کاربران گوگل روی پیوندهای طبیعی نتایج جستجو کلیک میکنند و تنها 27.3 درصد کاربران روی پیوندهای لیستهای پرداخت شده کلیک میکنند. این یکی دیگر از دلایلی است که شرکتها تاثیر سئو را دانسته و حاضر هستند برای آن زمان و هزینه صرف کنند.
بطور کلی اهداف سئو را می توان بصورت زیر خلاصه نمود:
- در بازدید وب سایت تاثیر بسزایی دارد.
- باعث ایجاد برند می شود.
- باعث افزایش ترافیک سایت خواهد شد.
- باعث شده وب سایت در صفحه نتایج موتور جستجو از رتبه بهتری برخوردار شد.
- باعث افزایش فروش محصولات خواهد شد.
- بهترین ابزار برای تبلیغات است.